جدول جو
جدول جو

معنی گم بوده - جستجوی لغت در جدول جو

گم بوده
(چَ / چِ دَ / دِ)
گم شده. از دست داده شده:
که بیژن بجایست خرسند باش
بر امید گم بوده فرزند باش.
فردوسی.
همه درددل پیش دستان بخواند
غم پور گم بوده با او براند.
فردوسی.
، سرگردان. متحیر:
مرا در دین نپندارد کسی حیران و گم بوده
جز آن حیران که حیرانی دگر کرده ست حیرانش.
ناصرخسرو (دیوان چ مینوی ص 234).
، طی شده. سپری شده. بسختی گذشته چنانکه در شمار نیاید:
گر بهین عمر من آمیزش شروان گم کرد
عمر گم بودۀ شروان به خراسان یابم.
خاقانی.
- گم بوده بخت، بدبخت. تیره روز:
ببخشود و بخشایش آورد سخت
ز درد و غم دخت گم بوده بخت.
فردوسی.
دل طوس بخشایش آورد سخت
بر آن نام بردار گم بوده بخت.
فردوسی.
- گم بوده نام، غیر معروف. گمنام:
چنین گفت جاماسب گم بوده نام
که هرگز به گیتی مبیناد کام.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
گم بوده
گمشده، از دست داده شده
تصویری از گم بوده
تصویر گم بوده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گم کرده
تصویر گم کرده
از دست داده، نابود کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گل بوته
تصویر گل بوته
نقش گل و بوتۀ گل بر روی پارچه و فرش یا چیزی دیگر
فرهنگ فارسی عمید
(گُ بَ اَ بَ)
دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز واقع در 89هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد. در دامنه است. هوای آن سرد و دارای 162 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(گُ تَ / تِ)
نقاشی یا گل دوزی که گل و بته های متعدد کشند یا دوزند. کشیدن یا انداختن رنگ سیاهی بشکل گل و گیاه در صفحۀ جامه یا کاغذی پدید آوردن. رجوع به گل بته و گل و بوته شود
لغت نامه دهخدا
(گِ لِ تَ / تِ)
طین قیمولیا. رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن ذیل قیمولیا شود
لغت نامه دهخدا
(غَ دَ / دِ)
بیماریی بود که بسبب غم خوردن بسیار عارض شود. (برهان قاطع). ظاهراً همان غم باد است. رجوع به غم باد شود. و در حاشیۀ برهان قاطع چ معین آمده: ظاهراً غم باره است، بمعنی کسی که بسیار غم خورد. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
نقش گل در جامه و غیره، بطور مطلق نقش و نگار بر روی کاغذ و جامه و پارچه های ابریشمین و امثال آن باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم بوده
تصویر کم بوده
دون وضیع مقابل شریف: (کسی نیست بدبخت و کم بوده تر ز درویش نادان دل خیره سر)، بدبخت فقیر، جمع کم بودگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم باده
تصویر غم باده
بیماری باشد که بسبب غم خوردن بسیار عارض شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گم کرده
تصویر گم کرده
از دست داده، مفقود
فرهنگ لغت هوشیار
حالت گم بوده، حیرانی سرگردانی: و از پس ایشان تاریکیها و شبهتهاء ایشان نتوانند که از گم بودگی خود بیرون آیند چون کسی که پیش و پس اوسدی باشد، هراسان بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
ميزانيّة منخفضة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
Underfunded
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
sous-financé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
資金不足の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
کم فنڈ شدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
অপর্যাপ্ত অর্থায়ন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
ขาดแคลนงบประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
kukosa fedha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
yetersiz finansmanlı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
자금 부족의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
资金不足的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
לא ממומן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
kekurangan dana
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
अपर्याप्त वित्तपोषित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
ondergefinancierd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
infrafinanciado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
недофінансований
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
недофинансированный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
niedofinansowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
unterfinanziert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
subfinanciado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کم بودجه
تصویر کم بودجه
sottofinanziato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی